سرنوشت «وحشی» را دنبال میکنیم
همشهری آنلاین، شقایق عرفی نژاد: هومن سیدی در ساختههای پیشینش نشان داده باهوش است و میداند چطور مخاطبش را جذب کند و در وحشی هم دست کم در اولین قسمت همینطور عمل کرده است. همانطور که در فیلمهای «مغزهای کوچک زنگ زده» و «جنگ جهانی سوم» و سریال «قورباغه» سراغ قشر فرودست جامعه رفته و از آنچه بر آنها میگذرد و از رنج و عصیانشان گفته، در وحشی هم ماجرای واقعی کارگری مطیع را روایت میکند که وارد ماجراهای پیچیده میشود. آنچه او تا امروز ساخته، جریان متفاوتی در سینما و سریالسازی متدوال است که گاه خودش هم در نمونههایی از آنها بازی کرده است. مثل «گیسو» و «عاشقانه» منوچهر هادی یا فیلمهای «در مدت معلوم» و «من دیه گو مارادونا» هستم. او جریان متفاوتی را دنبال میکند، اما در عین حال به سادگی میتواند با مخاطب عام ارتباط برقرار کند و این شاید بزرگ ترین مهارت او باشد.
منتقدان چه میگویند؟
برآیند نگاه منتقدان به اولین قسمت وحشی، مثبت است. به جز چند نکته ای که بعضی از آنها نپسندیدهاند، اما در مجموع نقدهای خوبی دریافت کرده است. یکی از منتقدان با اشاره به آغاز و پایان این قسمت نوشته: «بهترین وجه رسیدن از چنان آغازی به چنین پایانی در قسمت نخست سریال در این نکته نهفته است که همهچیز بهشکلی ارگانیک و طبیعی پیش میرود و خبری از تصادف یا اتفاقات غیرقابلپیشبینی (شبیهِ آنچه مثلن در قورباغه رخ میداد) نیست.» و ادامه داده میتوان با خیال راحت گفت که نخستین قسمت وحشی کاملا راضیکننده است و میتواند نوید یک داستان درگیرکننده و پرجزئیات را بدهد.
منتقد دیگری از فیلمنامه خوب این قسمت نوشته است: «وحشی» در همان قسمت نخست نشان میدهد که به لحاظ فیلمنامه چنته پری دارد و میتواند در هر قسمت، تماشاگران خود را غافلگیر کند. همچنین پر از ظرافت و ریزهکاریهایی است که کشف آن برای تماشاگر لذتبخش به نظر میرسد. برای مثال هم میتوان به خرابی ضبط اتومبیل و به کار افتادن غیرمنتظرهاش جایی که داود انتظارش را ندارد، اشاره کرد؛ عنصری پیش پا افتاده که سیدی از آن بهره دراماتیک هوشمندانهای میگیرد. در عین حال، «وحشی» در ذات خود یک نقد اجتماعی جدی دارد که ذهن تماشاگران خود را به حوادث رخ داده در معدنها و وضعیت کارگران آن ارجاع میدهد بدون آن که گل درشت به نظر رسیده و سیاهنمایی کند.»
یکی دیگر از منتقدان هم در باره شخصیت پردازیها در این قسمت از سریال نوشته که خوب پیش رفت و توانست بیننده را گول بزند. دیگری هم معتقد است اینجا با یک جواد عزتی جدید روبه رو خواهیم بود که ربطی به مالک زخم کاری ندارد و آن را تأثیر مستقیم کارگردان دانسته است.
دیگری هم به تصویربرداری خوب سریال اشاره کرده و نوشته هرچند سیدی در این سریال با فیلمبردار جدیدی کار کرده که در کارهای قبلی اش نبوده، اما دوربین بسیار خوب کار کرده است. او از تیتراژ پایانی هم گفته که اعتقاد دادر بسیار جذاب بوده و توانسته بیننده را جذب کند که تا انتها آن را ببیند و ترغیب شود قسمت بعدی را حتما تماشا کند.
اما منتقدی از عمق نداشتن داستان گفته است: «مثل کارهای قبلی، قابها زیبا هستند و تصاویر تمیزند، اما نکته ای که به ذهن میرسد عمق کم داستان است. کیفیت کارگردانی و نویسندگی او با هم اختلاف زیادی دارند و به نظر میرسد سیدی نیازمند کسی است که برایش بنویسد. او معتقد است شخصیتی که در سه چهارم اول این قسمت معرفی شد، در سکانس بزنگاه عملکرد متفاوتی دارد و به طرز غیر لازمی دستپاچه میشود.»
تماشاگران چه نظری دارند؟
نگاه بیشتر مخاطبان هم در باره قسمت اول مثبت بوده و نظراتشان در یادداشتهایی که زیر پستهای مختلف در باره این سریال نوشته شده، نشان دهنده رضایت آنهاست. بسیاری آن را سریال جذابی معرفی کرده اند که ارزش دیدن دارد. بعضی آن را با دیگر سریالهای در حال پخش از شبکه نمایش خانگی مقایسه کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که یک سر و گردن از همه آنها بالاتر است. کاربران زیادی هم هستند که در باره بازی جواد عزتی نوشته اند و تحسینش کرده اند که در همین قسمت اول توانسته شخصیت را به تماشاگر معرفی کند. در کامنتهایی هم به کارهای قبلی هومن سیدی اشاره شده که جذاب بوده اند و نوشته شده وحشی هم مثل کارهای قبلی سیدی متفاوت و درگیرکننده است. اما در مقابل کاربرانی هم بوده اند که از آن راضی نبوده اند. مثل کاربری که نوشته: «درکل هومن سیدی از تکنیک خوب استفاده میکند، ولی شخصیت پردازی و فیلمنامه و فضای الکی جدی اثارش همیشه پاشنه اشیلش بوده اند. در مورد این سریال هم به نظر از شخصیت پردازی جواب پس داده ای استفاده کرده یعنی تبدیل یه شخصیت سفید به سیاه که یا به نابودی اش ختم میشود یا رستگاری اش که مثال فوق العاده اش شخصیت والتر وایت در سریال برکینگ بد است.»
دیگری هم نوشته: «هومن سیدی در سالهای اخیر سعی کرده با کپی کردن آثار خارجی و به قول معروف “ایرانیزه” کردن آنها برای مخاطبی که اطلاعات سینمایی اش به همین سینمای نیم بند ایران محدود میشود، برای خودش اسم و رسمیدر کند. درحالی که اگر آثارش را با معیارهای سینمایی بسنجیم، شاید به سختی “قابل تماشا” لقب بگیرند.»
منبع :همشهری آنلاین