آخرین اخبار

شهید ملاسلیمانی: خدایا توفیقم ده تا در راه حسین (ع) و فرزندش خمینی، رخت شهادت به تن کنم

گروه ساجد دفاع‌پرس: «شهادت عزت ابدی است، حیات ابدی است. آن‌ها از شهادت بترسند و از مردن بترسند که مردن را تمام می‌دانند و انسان را فانی. ما که انسان را باقی می‌دانیم و حیات جاودانه را بهتر از این حیات مادی می‌دانیم، برای چه بترسیم؟!»؛ این کلام گهربار حضرت امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه)، همان مسیری است که فرزندانش رفتند؛ همان‌هایی که در راه اسلام، در راه انقلاب اسلامی ایران و در راه حراست از ناموس و میهن خود، از خونین پرکشیدن نهراسیدند و ثابت کردند که اگرچه در روز عاشورا نبودند تا حسین (علیه‌السلام) را یاری کنند؛ اما به فرمان سلاله او، خمینی کبیر، ندای «هل من ناصر ینصرنی» سیدالشهداء (علیه‌السلام) را درک کردند و قرن‌ها پس از عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، عاشورای دیگری را در کربلای جبهه‌ها رقم زدند؛ آری! بسیجیان خمینی ثابت کردند «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا!».

شهید «حسن ملاسلیمانی» پاسداری از میان پاسدار رشید اسلام است که همچون بسیاری از همرزمان عاشورایی خود، از مردن در رخت‌خواب نفرت داشت؛ بنابراین وقتی «ندای هل من ناصر ینصرنی» حسین (علیه‌السلام) را از زبان فرزندش حضرت امام خمینی (رحمت‌الله‌علیه) را درک کرد،   از خدا خواست، چون در روز عاشورا نبوده است تا کمک و یار حسین مظلوم (علیه‌السلام) باشد، پس او را توفیق دهد که در راه حسین (علیه‌السلام)  یعنی در راه خمینی فرزند ایشان، رخت شهادت به تن کند که سرانجامش نیز همین‌گونه رقم خورد و عاقبت پانزدهم مرداد سال ۱۳۶۶ در «خلیج فارس» به شهادت رسیده و به ۲ برادر شهیدش «احمد» و «محمود» پیوست.

شهید ملاسلیمانی: خدایا توفیقم ده تا در راه حسین (ع) و فرزندش خمینی، رخت شهادت به تن کنم

وصیت‌نامه شهید «حسن ملاسلیمانی» 

بسم رب شهداء و الصدیقین

اینجانب «حسن ملاسلیمانی» وصیت خودم را با نام خدای دهنده‌ی جان‌ها و گیرنده‌ی جان‌ها و پروردگار عالم، شروع می‌کنم. خدایا من به وحدانیت تو و رسالت خاتم‌الانبیاءات محمد (ص) و وصی بلافصلش علی مرتضی (ع) و یازده نور پاک‌ات شهادت می‌دهم و از تو عاجزانه تقاضا دارم که مرا در راه این مقربان و خوبان درگاهت یاری کنی.

خدایا! تو را قسم می‌دهم به خون گلوی علی‌اصغر و به فرق شکافته عباس (ع) و به صورت کبود دختران امام حسین (ع) و به نماز شب زینب کبری (ع) در شب یازدهم محرم و به بدن خرد شده حسین بن علی (ع) در زیر سم اسبان و در آخر به پهلوی شکسته فاطمه زهرا (س) که مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار دهی؛ زیرا من همیشه می‌گفتم که اگر خدا مرا لایق نداند و مرا به سوی خودش نخواند، چه انسان بدبختی خواهم بود.

خدایا! تو می‌دانی که من چه بنده بدی در پیشگاه تو بودم، از تو می‌خواهم اگر مرا لایق شهادت در راه خودت نمی‌دانی، لااقل مرا در راه خودت تکه‌تکه کن تا از گناهانم کاسته شود؛ زیرا از مردن در رخت‌خواب نفرت دارم. خدایا! اگر من نبودم در روز عاشورا [تا] کمک و یار حسین (ع) مظلومت باشم، [پس] توفیقم ده تا در راه حسینت (ع) یعنی در راه خمینی فرزند حسینت (ع) رخت شهادت را به تن کنم.

من این راه را خودم به روشنی انتخاب کردم و راضی نیستم که بعد شهادتم، کسانی با حرف‌های بیهوده خانواده مرا آزرده کنند؛ و راضی نیستم کسانی که به‌اندازه سر سوزنی مخالف انقلاب یعنی مخالف امام خمینی و یعنی مخالف امام زمان (عج) هستند، در مجالس من شرکت کنند؛ و از تمام کسانی که مرا می‌شناسند تقاضا دارم که حرف‌ها و نصیحت‌های امام عزیز را نصب‌العین خود قرار دهند، که به‌جز این هیچ راه فوز و رستگاری نیست.

حرف بعدم با تمامی دوستانم هست؛ آن کسانی که مرا می‌شناسند؛ از همگی آن‌ها تقاضا دارم که مرا حلال کنند و از همه آن‌ها تقاضا دارم اگر از من بدی دیدند، از آن بگذرند و از دوستانی که حق برادری را ادا کردند، مثل ابراهیم صمدی، سعید وفائی، محمد صمدی، محمد نجفی و همه همه، ممنون هستم و تقاضای عاجزانه من از همه دوستانم این است که سعی کنند بر نفس عماره خود غلبه و از گناهان روزمره مثل غیبت، دروغ و تهمت دوری گزینند.

شهید ملاسلیمانی: خدایا توفیقم ده تا در راه حسین (ع) و فرزندش خمینی، رخت شهادت به تن کنم

حرف بعدم با پدر و مادرم است؛ من همیشه می‌گفتم که به داشتن این پدر و مادر افتخار می‌کنم؛ چراکه با دیدن پیکر غرق به‌خون دو برادرم، همیشه مرا به جبهه رفتن تشویق می‌کردند. اگر بدی از من دیده‌اید حلالم کنید. من این را به‌حق می‌دانم که حق شما را ادا نکردم، از شما التماس دعا دارم و اگر دوست دارید مرا خوشحال کنید، هر وقت یاد من کردید، بر امام حسین (ع) گریه کنید، که آن حضرت در یک روز هیجده تن از عزیزانش را قطعه‌قطعه دید و راضی بود به رضای خدا؛ و تقاضای دیگر من این است که حتماً حتماً برای من طلب مغفرت کنید، و اگر خدا خواست و جنازه من به دستتان نرسید، هیچ ناراحت نشوید؛ چراکه هر چه در راه خدا داده‌اید، خوب است پیش خدا بماند.

سخن بعدم با برادران و خواهرم است که از آن‌ها خواستارم که صبر حسین (ع) را پیشه خود سازند، اگر بدی از من دیده‌اند، حلالم کنند؛ و از خواهرم می‌خواهم که در تربیت اسلامی فرزندانش کوشا باشد؛ و از برادر بزرگم خیلی‌خیلی تشکر می‌کنم از بابت زحمت‌هایی که برایم کشید، ان‌شاءالله خدا جبرانش کند؛ و اگر ممکن است در مراسم من از آقای «حسین انصاریان» دعوت کنید که بیاید و اگر نشد یک دعای کمیل دعوت کنید منزل.

و حرف بعدم با همسرم هست؛ از همسرم تقاضا می‌کنم اگر در این چند سالی که در خدمت‌شان بودم، [اگر] از من بدی دیدید، ان‌شاءالله که می‌بخشید. ان‌شاءالله که در صحرای محشر بتوانم جبران کنم. از شما خواهش می‌کنم که تقوای الهی را پیشه خود قرار دهی و از تو می‌خواهم که هر شب جمعه یاد من بکنی؛ و دیگر توصیه من این است که آن‌چه خودت می‌دانی که دیونی که من دارم، ادا بکنی به انضمام ۲۰۰۰ تومان رد مظالم از قول من. از همه حلالیت بطلب.

ان‌شاءالله همان‌طور که من از یادت نبردم، تو مرا از یاد نبری.

۶۵/۷/۱۸

 انتهای پیام/ 113

همسونیوز صرفا این خبر را بازنشر کرده است، مسئولیت خبر بر عهده خبرگزاری منتشر کننده خبر می باشد.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا