«ما چشم بهراه تو هستیم»؛ برشی از زندگی پزشکیار شهید مازندرانی
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مازندران، به مناسبت هفتم اردیبهشت سالروز شهادت جاویدالاثر سروان پزشکیار «جلال محمدرضا بیگی» روایتی از این شهید برگزفته از کتاب «عبور از نهایت» به نویسندگی «مسعود آب آذری» در ادامه میآید.
روستای عزیز آباد تنکابن در سال ۱۳۳۹ عزیزی را از نهاد خاکی خود به هستی تقدیم کرد که بعدها نجات بخش جان بسیاری از مردان رزم در طول هشت سال مقاومت در برابر متجاوزان اهریمن صفت شد. این عزیز کسی نبود جز «جلال محمدرضا بیگی».
جلال طبیعت جان بخش تنکابن را با تمام وجودش تا پایان دورهی سوم متوسطه لمس کرد و در هوای باطراوت آن نفس کشید او روح خود را در تلاطم آرام دریای مازندران همراه با شمیم نشاط بخش صبحگاهی آن که تا بینهایت امتداد مییافت وسعت بخشید و جان خود را در فضای باورهای ریشه دار خانه زیر سایهی پرمهر پدر ومادری سخت کوش جلا داد.
وقتی سال سوم متوسطه را به پایان رساند به استخدام ارتش درآمد و همراه با سپری کردن دورههای آموزش نظامی در ارتش سالهای تحصیل مدرسه را با جدیت و پشتکار در پیش گرفت و موفق به دریافت مدرک دیپلم شد.
او پس از گذراندن دورههای آموزش نظامی فراگیری زبان انگلیسی و دوره تخصصی امداد در مرکز آموزش هوانیروز اصفهان با سمت پزشک یار در کنار دیگر نیروهای امداد هوانیروز به انجام وظیفه دل بست.
کسب مهارت تخصصی در امدادو نجات پزشکی، اندوختن تجربههای جنگی در دورههای آموزش و تعلیمات روحی، فردی و اخلاقی و همچنین ریشه دوانیدن باورهای دینی در او و حس نوع دوستی به او جرات و جسارت شگفت انگیزی برای حضور بی واهمه و صد البته عاشقانه در عملیاتهای بزرگی، چون بیت المقدس، فتح المبین، حصر آبادان، خیبر، جزایر مجنون و در نهایت کربلای ۱۰ و دههای عملیات دیگر بخشیده بود.
هوانیروز با وجود مردان باصلابتی، چون سروان «جلال محمدرضا بیگی» و صدها خلبان تیزپرواز و فرماندههای زیرک و شجاع پرونده پرحجم و ماندگاری از خود در طول جنگ وحتی پس از آن به جای گذاشته است.
سروان «جلال محمدرضا بیگی» برای آخرین بار در ماموریتی برون مرزی به تاریخ هفتم اردیبهشت ۱۳۶۶ در جریان عملیات کربلای ۱۰ حضور پیدا کرد. آن روز یک تیم پروازی شامل دو فروند بالگرد کبرا و یک فروند بالگرد ۲۱۴ برای انجام ماموریتی برون مرزی از پایگاه بلند شدند و به پرواز در آمدند. سروان پزشک یار بیگی به همراه خلبان تقی دژبند، ابوالقاسم آزاد نام ومهرداد یار احمدی، سرنشینان بالگرد ۲۱۴ را تشکیل میدادند. تیم پروازی پس از اجرای کامل ماموریت که در اطراف شهر مائوت عراق انجام شد. در حال بازگشت به پایگاه مادر بودند
هنوز از محل انجام ماموریت فاصلهای نگرفته بودند که بالگرد ۲۱۴ مورد اصابت موشک ضدهوایی دشمن قرار میگیرد و سقوط میکند از آن جایی که بالگرد در خاک عراق سقوط میکند از وضعیت سرنشینان اطلاع درستی به دست نمیآید، اما برابر بررسیها و کنکاشهای انجام شده از طرف هوانیروز این نتیجه حاصل میشود که سر نشینان بالگرد ۲۱۴ مصدوم شده و به اسارت دشمن در آمدند.
پس از پایان جنگ خلبان تقی دژبند از اسارت نیروهای دشمن رهایی یافت ولی از سه سرنشین دیگر هیچ خبری به دست نیامد. خلبان دژبند در بیان بخشی از خاطرات خود به زخمی شدن و اسارت دیگر سرنشینان اشاره کرد وحتی گفت که پس از سقوط بالگرد با این که به خاطر شدت جراحت از حال رفته بود صدای ناله بیگی را که فریاد میزد آخ قلبم، شنیده بود و اذعان کرد که پس از دستگیری ما را از هم جدا کردند و این نکته را هم اضافه کرد که در طول اسارت هیچ گاه آنها را ندیده و خبری هم از آنها نشینده است. این ماجرا همچنان ادامه دارد و هنوز هم از سروان پزشکیار بیگی خبری نشده و ما چشم به راه او هستیم.
انتهای پیام/
همسونیوز صرفا این خبر را بازنشر کرده است، مسئولیت خبر بر عهده خبرگزاری منتشر کننده خبر می باشد.