سلامت > نظام سلامت

خشونت علیه کادر درمان؛ بیماران همیشه مقصرند؟ + فیلم

خبرگزاری مهر – گروه سلامت: این روزها نگاهی به اخبار منتشرشده در رسانه‌های رسمی، ما را به مواردی از اعمال خشونت علیه کادر درمان می‌رساند؛ از قتل مسعود داوودی، پزشک متخصص قلب و عروق در شهر یاسوج به دست فردی که مدعی بود این پزشک با تأخیر بر بالین مریض او حاضرشده، تا حوادث مشابهی که در هشت‌ماهه گذشته به وقوع پیوسته‌اند. هرچند مسئولان وزارت بهداشت و سازمان‌های مرتبط واکنش‌های مختلفی به این موضوع داشته‌اند اما این سوال مطرح است که ریشه این خشونت‌ها از کجا نشأت می‌گیرد؟ و چرا تا کنون راه حل جدی برای حل این مشکل تدبیر نشده است. از همین رو و برای واکاوی بیشتر این موضوع با ولی‌الله وحدانی‌نیا، دکترای سیاست‌گذاری گفت‌وگو کردیم.

وی در خصوص افزایش خشونت علیه کادر درمان، به‌ویژه پزشکان و پرستاران، به تحلیل ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است. وی ابتدا بر نقش برجسته رسانه‌ها در انعکاس و گاه بزرگنمایی وقایع تأکید کرد و گفت: در دنیای امروز که عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است، اخبار رویدادها به سرعت منتشر می‌شوند و گاه با بزرگ‌نمایی همراه هستند. رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند نقش بسزایی در برجسته کردن یا تغییر شکل واقعیت داشته باشند. این مسئله نه تنها در حوزه سلامت بلکه در سایر بخش‌ها نیز قابل مشاهده است.

وی افزود: به عنوان مثال، در گذشته اگر حادثه‌ای مشابه در اورژانس بیمارستان رخ می‌داد، معمولاً محدود به همان محیط باقی می‌ماند. اما امروز، با وجود گوشی‌های هوشمند و اینترنت پرسرعت، افراد می‌توانند بلافاصله از صحنه فیلم‌برداری کنند و آن را به اشتراک بگذارند. این انتشار سریع در فضای مجازی موجب می‌شود که رویدادها بازتاب گسترده‌تری پیدا کنند و گاه واقعیت آن‌ها دگرگون شود.

سابقه خشونت در کادر درمان

خشونت علیه کادر درمان، از جمله پزشکان و پرستاران، پدیده‌ای جدید نیست و در دهه‌های گذشته به دلیل نبود ابزارهای رسانه‌ای مدرن، این موارد کمتر به گوش عموم مردم می‌رسید.

وحدانی نیا در مورد سابقه خشونت در کادر درمان اظهار کرد: ما در بحث بهداشت و درمان همیشه با یک شرایط بحرانی مواجه هستیم یعنی همیشه در جایی که خدمت بهداشت و درمان می‌خواهد ارائه شود به خصوص در بخش‌های اورژانس که اساساً بخش‌های ارائه خدمات بحرانی هستند در یک طرف، کادر درمانی هستند که باید به بیماری که وضعیت بحرانی دارد رسیدگی کنند و کادر درمان تحت استرس زیادی هستند که باید کارشان را درست انجام بدهند و جان افراد را نجات بدهند و از آن طرف خانواده بیماری هستند که آنها هم تحت یک فشار زیادی به خاطر این شرایط بحرانی قرار دارند و خود بیمار هم در یک طرف دارای شرایط بحرانی است به همین خاطر تمام تصمیمات کادر درمان در این شرایط، تصمیمات بحرانی هستند پس باید از این جنبه مدیریت بحران و در واقع از پشت لنز بحرانی بودن داستان هم به موضوع توجه بکنیم.

وی گفت: در چنین بافت خدمتی پدیدار شدن خشونت علیه کادر درمان، از جمله پزشکان و پرستاران، پدیده‌ای جدید نیست. در دهه‌های گذشته نیز چنین اتفاقاتی رخ داده است، اما به دلیل نبود ابزارهای رسانه‌ای مدرن، این موارد کمتر به گوش عموم مردم می‌رسید. تجربه‌های گذشته نشان می‌دهد که این گونه حوادث در محیط‌های بیمارستانی همواره وجود داشته‌اند، اما امروزه با قدرت رسانه‌ها، به سطح جامعه کشیده شده و بازتاب بیشتری پیدا کرده‌اند.

توجه به عوامل اجتماعی و روانی در کاهش خشونت‌های پزشکی

برای ریشه‌یابی و کاهش این خشونت‌ها علیه کادر درمان، لازم است به عوامل چندگانه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و روانشناختی مرتبط با آن پرداخته شود.

دکترای سیاست‌گذاری در پی حادثه تلخ از دست دادن یکی از پزشکان کشور، داوودی در یاسوج، گفت: در پی حادثه تلخی که برای این پزشک اتفاق افتاده است به همین شکل باید به موضوع نگاه کنیم که در یک شرایط بحرانی اتفاقی افتاده که در رسانه‌ها منعکس شده و ما از جزئیات پرونده اطلاعی نداریم و چیزی هم که من اطلاعات دارم در حد همان است که در رسانه‌ها انعکاس پیدا کرده. یک بیماری مراجعه می‌کند به بخش اورژانس با مشکل حمله قلبی و معمولاً حملات قلبی که در سن ۴۰ سال ۵۰ سال اتفاق می‌افتد حملاتی هستند که خیلی زود شروع می‌شوند و خیلی زود هم می‌تواند بیمار را به سمت مرگ ببرد و باید یک خط مراقبت سلامت حرفه‌ای پای کار باشد با امکانات و تجهیزات و آدم‌های حرفه‌ای تا آنها بتوانند به خوبی رسیدگی کنند و نگذارند که بیمار به سمت شرایط بدتر برود.

به گفته وی، ما فقط در جریان اتفاقی که افتاده است قرار داریم و از جزئیات این پرونده اطلاعی نداریم که آیا واقعاً قصوری اتفاق افتاده یا نه ولی آنچه که گفته می‌شود در روال طی شده ظاهراً پزشک و کادر درمان تبرئه می‌شوند. در آن طرف داستان خانواده بیماری است که می‌توانیم بگوییم به حال خودشان رها شدند آنها بالاخره ادعایی دارند و نتوانستند قانع شوند که اینجا عدالت برقرار شده. برای ریشه‌یابی و کاهش این نوع خشونت‌ها، لازم است علاوه بر توجه به تأثیر رسانه‌ها، به عوامل اجتماعی، اقتصادی و روانی مرتبط با آن پرداخته شود. آگاهی‌رسانی و اتخاذ سیاست‌های حمایتی مناسب می‌تواند در کاهش این پدیده مؤثر باشد.

وحدانی‌نیا در مورد اینکه چگونه این قضیه را تحلیل کنیم گفت: اگر بخواهیم این قضیه را تحلیل کنیم که چه اتفاقی افتاده، بهترین کار این است که ما آن را در سطوح مختلف تحلیل کنیم، یک بار در سطح فرد ببینیم که چه اتفاقی افتاده است و یک بار در سطح رابطه‌ای که بین فرد، پزشک و بیمار یا بین کادر درمان و بیمار است این بحث را تحلیل کنیم. در سطح سیستم سلامت هم باید بررسی کنیم که اساساً سیستم به چه شکل کار می‌کند و در این جریانات به چه صورت عمل می‌کند و نارسایی‌ها و کم و کاستی‌ها چه چیزهایی هستند. در نهایت در سطح حکمرانی باید بررسی شود که اساساً سیستم حکمرانی آیا توانسته است آن حاکمیت قانونی و عدالت رویه‌ای که انتظار می‌رود را برقرار کند؟ آیا توانسته آن حس عدالت را به آن کسی که شاکی است از یک رویدادی بدهد یا نه؟

خشونت علیه کادر درمان؛ بیماران همیشه مقصرند؟ + فیلم

خشونت علیه کادر درمان یکی از مسائل جدی در سراسر جهان است
خشونت محدود به حوزه سلامت نیست و در سطح عمومی جامعه نیز نمودهای فراوانی دارد.پژوهش‌های جهانی نشان می‌دهند تا ۴۰ درصد از کارکنان درمانی تجربه خشونت را به اشکال مختلف (فیزیکی، روانی و کلامی) گزارش کرده‌اند.
وی در پاسخ به این سوال که از اساس چرا چنین اتفاقاتی می‌افتد، یعنی فارغ از مورد خاصی که پیش آمده به صورت کلی خشونت علیه کادر درمان اساساً چه ریشه‌هایی دارد، مطرح کرد: خشونت علیه کادر درمان یکی از مسائل جدی در سراسر جهان است و پژوهش‌ها در دنیا نشان می‌دهند تا ۴۰ درصد از کارکنان درمانی تجربه خشونت را به اشکال مختلف (فیزیکی، روانی و کلامی) گزارش کرده‌اند. در ایران نیز این معضل به‌ویژه در شکل فیزیکی آن، مورد توجه قرار گرفته و نگرانی‌هایی جدی ایجاد کرده است.

وحدانی نیا عنوان کرد: با این حال، خشونت محدود به حوزه سلامت نیست و در سطح عمومی جامعه نیز نمودهای فراوانی دارد. نمونه‌ای از این رفتارهای خشونت‌آمیز، به واقعه‌ای در یزد بازمی‌گردد؛ جایی که یک زن در واکنش به مزاحمت دو مرد، با چاقو به راننده یکی از خودروها حمله کرد و وی را به قتل رساند. این حادثه که تنها از یک تنش ساده در خیابان آغاز شده بود، نشان‌دهنده سطح بالای خشم و عصبانیت در رفتارهای عمومی جامعه است. این وضعیت، نیازمند بررسی‌های جامعه‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی عمیق است. این گونه رفتارها که فراتر از نظام سلامت در بخش‌های مختلف جامعه دیده می‌شود، نشان‌دهنده لزوم توجه به ریشه‌های فرهنگی، اجتماعی و روانی خشونت است.

تحلیل ریشه‌های وقوع جرم و ضرورت نگاه سیستمی به پیشگیری از آن

وحدانی نیا در مورد اینکه ریشه‌های وقوع جرم چه چیزهایی است و به چه صورت اتفاق می‌افتد مطرح کرد: بررسی ریشه‌های وقوع جرم در سطح فردی و سیستمی برای فهم عمیق‌تر علل بروز این قتل و پیشگیری از آن مهم است. نگاه سنتی به جرم معمولاً فرد مجرم را به‌عنوان عامل اصلی معرفی می‌کند و ویژگی‌هایی مانند زمینه ژنتیکی یا عقلانی او را علت وقوع جرم می‌داند و بر اساس این دیدگاه است که مجازات شدید برای مجرم تنها راه‌حل سیاستگذاری جنایی تلقی می‌شود.

برای جلوگیری از تکرار جرم، باید به یک فهم سیستمی و بافتار محور از مسئله دست یافت.

وی با اشاره به ناکافی بودن نظریات سنتی جرم‌شناسی، تأکید کرد: برای جلوگیری از تکرار جرم، باید به یک فهم سیستمی و بافتار محور از مسئله دست یافت. سوال کلیدی در این میان، بررسی نقش بزه‌دیده و سایر عوامل سیستمی در وقوع بزه یا همان جرم است. در جرایمی مانند قتل، می‌بینیم که معمولاً تنها بر تقصیر قاتل و مجازات قاتل تمرکز می‌شود، در حالی که باید به سهم مقتول در منازعه و عوامل بافتاری زمینه‌ساز آن نیز توجه کرد.

وی گفت: بنابراین برای درک عمیق‌تر رویدادهایی مثل قتل این پزشک و پیشگیری از وقوع مجدد آن‌ها، باید ضعف‌ها و عملکردهای نظام سلامت، سیستم حکمرانی و ساختارهای مرتبط مورد بررسی قرار گیرد. وقوع جرمی همچون قتل یا اقدام به عدالت‌خواهی خودسرانه توسط افراد، ناشی از مشکلاتی در عملکرد این سیستم‌ها است. تمرکز صرف بر مجازات یا طرح ایجاد نهادهایی مانند پلیس بیمارستان بدون پرداختن به علل عمیق‌تر بروز اینگونه خشونت‌ها، تنها منجر به تکرار چرخه خشونت و جرم و انباشت بیشتر ناهنجاری خواهد شد. اگر می‌خواهیم از این‌جور رویدادها پیشگیری کنیم باید برای فهم عمیقش به یکسری سوال‌ها جواب بدهیم مثلاً در سمت مقتول، و کادر درمان بیمارستان و نظام سلامت و سیستم حکمرانی چه ضعف‌ها و ناکارآمدی‌های عملکردی وجود دارد که یک فردی مثل این برادر بیمار فوت شده به این جمع بندی و حس از خسران می‌رسد که من خودم قیام کنم و عدالت را اجرا کنم؟ به همین خاطر است که تاکید دارم ما باید این قبیل پدیده‌ها را رصد و عمیقاً واکاوی کنیم.

تحلیل رابطه پزشک و بیمار در شرایط بحرانی

در شرایط بحرانی که نیاز به ارائه خدمات درمانی فوری و حساس وجود دارد، نوع و کیفیت رابطه بین کادر درمان و بیمار اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند.

دکترای سیاست‌گذاری در خصوص رابطه پزشک و بیمار در شرایط بحرانی گفت: در شرایط بحرانی که نیاز به ارائه خدمات درمانی فوری و حساس وجود دارد، نوع و کیفیت رابطه بین کادر درمان و بیمار اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. در این موقعیت‌ها، فشار بحران نه تنها بر بیماران بلکه بر کادر درمان و حتی خانواده بیماران نیز تأثیر می‌گذارد. این فشار می‌تواند بر کیفیت تعاملات بین دو طرف اثرگذار باشد و رابطه را به سمت تنش ناخواسته ببرد. یکی از نکات کلیدی در این رابطه، پرسش از نظم حاکم بر ارتباط بین کادر درمان و بیمار است. آیا این ارتباط بر اساس احترام متقابل و یک نظم پایاپای شکل می‌گیرد یا اینکه حالتی از روابط نابرابر، شبیه به نظم ارباب و رعیتی، در آن دیده می‌شود؟

وی افزود: گاهی ممکن است کادر درمان از موضع قدرت با بیمار برخورد کند، به شکلی که بیمار به‌عنوان یک مراجعه‌کننده ساده دیده شود و حتی از ارائه توضیحات کافی در مورد وضعیت یا روند درمانی او خودداری شود. یک رویکرد انسانی و ارتباط عمیق انسانی بر پایه احترام متقابل می‌تواند تأثیر بسزایی در کاهش تنش‌ها و خشونت‌ها در فضای درمانی داشته باشد. برقراری چنین ارتباطی به بیمار و خانواده او حس اطمینان و آرامش می‌دهد و می‌تواند بسیاری از سوءتفاهم‌ها را رفع کند. در مقابل، نبود این کیفیت ارتباط و تعامل مناسب می‌تواند به تشدید سو تفاهمات و افزایش تنش‌ها منجر شود.
ضعف رویکرد سیستمی در نظام سلامت ایران و تأثیر آن بر تعامل بیمار و کادر درمان

وحدانی نیا در مورد ضعف رویکرد سیستمی در نظام سلامت تشریح کرد: در نظام سلامت ایران، یکی از چالش‌های اساسی تقلیل‌گرایی شناختی است که باعث می‌شود کادر درمان اغلب به جای تمرکز بر «بیمار» به عنوان یک انسان، صرفاً بر «بیماری» تمرکز کنند. این رویکرد منجر به نادیده گرفتن ابعاد اجتماعی و روانشناختی و حتی معنوی بحران‌هایی می‌شود که بیمار و خانواده او با آن مواجه هستند. در یک نظام سلامت کارآمد، بیمار تنها بخشی از معادله است و خانواده او نیز باید دیده شوند. در شرایط بحرانی، نیاز به تیم‌های حرفه‌ای تکمیلی، از جمله مددکاران اجتماعی و کارشناسان سلامت روان، ضروری است. این تیم‌ها می‌توانند از بیماران و خانواده‌های آنان حمایت روانی کرده و از فشارهای روانی ناشی از بحران بکاهند. اما در ایران، ارائه خدمات سلامت بیشتر به رابطه میان پزشک و بیمار تقلیل داده شده است بطوری که نقش آفرینی سایر اجزای تیم سلامت، از جمله پرستاران و کارشناسان روان‌شناسی، و مددکاران اجتماعی به طور کامل در فرآیند خدمت‌رسانی اهمیت داده نمی‌شود یا مشارکت حرفه‌ای آنها دیده نمی‌شود..

وی افزود: نبود این رویکرد سیستمی به خدمات سلامت باعث شده است که بیمار و خانواده او حین ارائه خدمات درمانی و پس از آن رها شوند و حمایت‌های لازم را دریافت نکنند. این مسئله می‌تواند پیامدهای فاجعه‌باری داشته باشد، از جمله تشدید خشونت در رابطه میان کادر درمان و بیماران. بسیاری از این تنش‌ها ناشی از طراحی نادرست نظام سلامت و عدم برنامه‌ریزی سیستمی است. برای حل این معضل، لازم است با یک نگاه جامع و سیستمی، تیم‌های سلامت روان و مددکاری اجتماعی در کنار پزشکان و پرستاران به صورت تیم‌های هماهنگ فعالیت کنند و بسته‌های خدماتی جامعی ارائه شود که نه تنها به بیمار، بلکه به خانواده او و و بستر اجتماعی و فرهنگی آنها نیز توجه کند.

خشونت علیه کادر درمان؛ بیماران همیشه مقصرند؟ + فیلم

لزوم ایجاد رویکردی جامع در اطلاع‌رسانی به بیماران و خانواده‌های آن‌ها توسط کادر درمان

دکترای سیاست‌گذاری در مورد لزوم ایجاد رویکردی جامع در اطلاع‌رسانی به بیماران و خانواده‌های آن‌ها توسط کادر درمان مطرح کرد: یکی از مهم‌ترین وظایف کادر درمان در مواجهه با بیماری‌های جدی، ارائه اطلاعات جامع و شفاف به بیمار و خانواده وی است. این فرآیند نیازمند شناخت دقیق شرایط و بررسی ابعاد مختلف بیماری است. پزشک معالج به‌عنوان مسئول ارائه خدمات درمانی باید ضمن توجه به وضعیت بیمار، به نگرانی‌ها و سطح آگاهی خانواده نیز اهمیت دهد. در مواردی که بیماری به مرحله پیشرفته رسیده و امکان کنترل یا درمان آن محدود شده است، اطلاع‌رسانی صحیح و به‌موقع نقش کلیدی در کاهش اضطراب و ناراحتی خانواده و بیمار ایفا می‌کند. انتقال این پیام که علیرغم تلاش‌های کادر درمان، شرایط به نحوی پیشرفته است که ممکن است نتایج غیرقابل بازگشتی رقم بخورد، باید به گونه‌ای باشد که سطح ناراحتی را مدیریت کند و از ایجاد تنش‌های بیشتر جلوگیری شود.

خشونت علیه کادر درمان؛ بیماران همیشه مقصرند؟ + فیلم

بازتولید فرهنگ ارباب و رعیتی در روابط اجتماعی و پزشکی ایران

وی به نقد فرهنگ بازتولید شده ارباب و رعیتی پرداخت و گفت: نظم اجتماعی ارباب و رعیتی که ریشه در تاریخ جامعه ایران دارد، طی ۱۰۰ سال اخیر، به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی، از ساختارهای رسمی اجتماعی حذف شده است. با این حال، تأثیرات آن به‌صورت عمیق در فرهنگ جامعه باقی مانده و به اشکال مختلف در روابط مدرن بازتولید شده است. این بازتولید در بخش‌های مختلف جامعه دیده می‌شود؛ از تعاملات روزمره در ادارات گرفته تا روابط بین پزشک و بیمار و بین کادر درمان و حتی در نظم سلسله‌مراتبی پزشکی. برای مثال، تعامل میان پزشک و بیمار یا رابطه رزیدنت و پزشک ارشد، گاه بازتابی از همان فرهنگ ارباب و رعیتی است که افراد را از موضع قدرت و برتری به دیگری نگاه می‌کند که یک ریشه برخی نارضایتی‌هایی رزیدنت‌ها در همین فرهنگ بازتولید شده در نظم پزشکی ما است

نادیده گرفتن حق آگاهی از روش درمان و تشخیص در قوانین بیمارستانی

اگرچه حقوق بیمار، حق آگاهی از روش درمان و تشخیص، در قوانین و تابلوهای بیمارستانی به‌روشنی ذکر شده است اما در عمل این حقوق نادیده گرفته می‌شود.

وحدانی نیا در مورد نادیده گرفتن حق آگاهی از روش درمان و تشخیص در خدمات بیمارستانی توضیح داد: اگرچه حقوق بیمار در قوانین و تابلوهای بیمارستانی به‌روشنی ذکر شده است، اما در عمل این حقوق نادیده گرفته می‌شود. بیمار نه‌تنها از حق خود برای اطلاع دقیق از وضعیتش محروم می‌ماند، بلکه گاه خانواده بیمار نیز در جریان اطلاعات تشخیص و درمانی او قرار نمی‌گیرند، با توجیهاتی مثل محرمانه بودن پرونده پزشکی، در حالی که قانون چنین الزامی را تعیین نکرده است. این نادیده‌گرفتن حقوق بیماران و سایر نارضایتی‌ها در سیستم، ناشی از همان انگاره‌های تاریخی است که حقوق متقابل و احترام به دیگری را کمرنگ می‌کند. این نوع نگرش، ریشه در فرهنگی دارد که بیمار را از حقوق ابتدایی خود محروم می‌داند و نمی‌تواند از اصول ذکر شده در قوانین بیمارستانی فراتر رود. برای تغییر این وضعیت نیاز به بازنگری فرهنگی و آموزشی در روابط انسانی و حرفه‌ای وجود دارد. تنها در این صورت می‌توان این ساختارهای بازتولید شده را از روابط اجتماعی و حرفه‌ای حذف کرد.

خشونت علیه کادر درمان؛ بیماران همیشه مقصرند؟ + فیلم

ضرورت اصلاح فرهنگ ارتباطی در سیستم سلامت

دکترای سیاست‌گذاری بر ضرورت اصلاح فرهنگ ارتباطی در سیستم سلامت تأکید کرد و گفت: بخشی از خشونت‌ها و نارضایتی‌هایی که گاه در تعامل میان کادر درمان و بیماران مشاهده می‌شود، ریشه در ضعف‌های ساختاری و فرهنگی دارد. مشکلاتی که در فرهنگ ارتباطی میان پزشک و بیمار وجود دارد، می‌تواند زمینه‌ساز بسیاری از مسائل و حتی خشونت‌های احتمالی شود. اگر نگاه کادر درمان بر پایه جلب رضایت بیمار و رفع سوءتفاهم‌ها باشد، بسیاری از این تنش‌ها به وجود نمی‌آید. حتی اگر قصوری هم صورت نگرفته باشد، بر کادر درمان و بطور کلی سیستم خدمات سلامت لازم است که از جنبه مراقبت سلامت روان و مسؤلیت اجتماعی به مسئله ورود شود و تلاش برای قانع کردن بیمار یا همراهان او صورت گیرد.

وی ادامه داد: یکی از ضعف‌های اصلی سیستم سلامت ما، عدم سیستم‌سازی مناسب در این حوزه است. این کمبود باعث شده تا مواردی مانند مدیریت ارتباط با بیماران و رسیدگی به نارضایتی‌ها به شکلی اصولی و نظام‌مند انجام نشود. در حالی که اگر چنین ساختاری وجود داشت، احتمال بروز بسیاری از مشکلات کاهش می‌یافت. اصلاح این فرهنگ و ایجاد سیستم‌سازی مناسب در حوزه سلامت، نه‌تنها از بروز خشونت و تنش جلوگیری می‌کند، بلکه به بهبود کیفیت خدمات درمانی و اعتماد بیشتر بیماران به نظام سلامت منجر می‌شود.

نقش کمرنگ مدیریت خدمات بهداشت و درمان در ساختار نظام سلامت

وحدانی نیا در خصوص نقش کمرنگ مدیریت خدمات بهداشت و درمان در ساختار نظام سلامت اظهار کرد: در حالی که در ایران رشته‌ای به نام “مدیریت خدمات بهداشت و درمان” در مقاطع لیسانس، ارشد و دکترا تدریس می‌شود، همچنان نقش فارغ‌التحصیلان این حوزه در نظام سلامت کشور نامشخص و کم‌رنگ است. این سوال اساسی وجود دارد که دانش‌آموختگان این رشته دقیقاً برای کدام جایگاه‌ها تربیت می‌شوند؟

یک مدیر خدمات بهداشت و درمان باید بتواند نیازهای تیم درمانی را تشخیص دهد و منابع لازم را برای آن‌ها فراهم کند.

وی ادامه داد: سریال‌هایی مانند “پرستاران” که سال‌ها از تلویزیون پخش شده، به‌خوبی نقش کار تیمی در شرایط بحرانی را به تصویر کشیده‌اند. در این سریال، هر عضو تیم درمانی وظیفه‌ای مشخص و حیاتی دارد، اما متأسفانه در نظام سلامت کشور ما، چنین نگاه تیم‌محوری کمتر دیده می‌شود. اصرار بر محوریت پزشک در نظام درمانی باعث شده است که بسیاری از حرفه‌های مکمل درمان، از جمله مدیریت خدمات بهداشت و درمان، نادیده گرفته شوند. این در حالی است که حضور یک مدیر تحصیل‌کرده در این حوزه، به‌ویژه در بخش‌های حساس مانند اورژانس، می‌تواند تأثیرات چشمگیری داشته باشد. یک مدیر خدمات بهداشت و درمان باید بتواند نیازهای تیم درمانی را تشخیص دهد و منابع لازم را برای آن‌ها فراهم کند. به‌عنوان مثال، در شرایط بحران، این مدیر باید به فکر حضور مددکار اجتماعی، کارشناس سلامت روان و حتی حمایت از خانواده بیمار باشد. چنین مدیریتی می‌تواند نظم و بهره‌وری در ارائه خدمات درمانی را افزایش دهد.

خشونت علیه کادر درمان؛ بیماران همیشه مقصرند؟ + فیلم

ماهیت بیمارستان و چالش‌های تمرکز بر بیمار

دکترای سیاست‌گذاری در مورد چالش‌های اصلی در سیستم بهداشت و درمان گفت: یکی از چالش‌های اصلی در سیستم بهداشت و درمان، تمرکز بیش از حد بر پزشکان و نادیده گرفتن نقش سایر اعضای تیم درمانی است و همچنین نادیده گرفتن ماهیت وجودی بیمارستان که برای بیمار و خدمت به بیمار است. فرهنگ سازی کار تیمی و تیم‌سازی صحیح در بیمارستان‌ها صورت نگرفته و ارائه خدمات بر محور وظایف پزشکان متمرکز شده است. این در حالی است که حرفه‌های دیگر هم نقش و ارزش حرفه‌ای تعیین کننده‌ای برای کمیت و کیفیت خدمات دارد مانند مددکاران اجتماعی که باید بخشی از تیم باشند تا به نیازهای متنوع بیماران و خانواده بیماران پاسخ داده شود. ماهیت اصلی بیمارستان، بیمار است و اگر بیمار را از نام بیمارستان حذف کنیم، موجودیت بیمارستان بی‌معنی می‌شود. اما در عمل، بسیاری از توجه‌ها به مسائل جانبی و بعضاً دغدغه‌های صنفی معطوف است و کمیت و کیفیت خدماتی که بیمار دریافت می‌کند و حقوق او مورد غفلت قرار می‌گیرد. این در حالی است که مأموریت اصلی بیمارستان باید پاسخ به نیاز بیمار و ارائه خدمات کیفی به بیمار و جلب رضایت او باشد.
برای مقابله با خشونت علیه پزشکان، نمی‌توان تنها مردم را مقصر دانست.

برای مقابله با خشونت علیه پزشکان، نمی‌توان تنها مردم را مقصر دانست. این مسئله، ابعادی چندوجهی دارد که نیازمند بازنگری در نظام سلامت، آموزش فرهنگی و بهبود کیفیت روابط انسانی در مراکز درمانی است.

وی در پاسخ به این سوال که آیا در این ماجرای خشونت علیه پزشکان، مردم همیشه مقصرند مطرح کرد: برای مقابله با خشونت علیه پزشکان، نمی‌توان تنها مردم را مقصر دانست. این مسئله، ابعادی چندوجهی دارد که نیازمند بازنگری در نظام سلامت، آموزش فرهنگی و بهبود کیفیت روابط انسانی در مراکز درمانی است. یکی از عوامل کلیدی در وقوع یا پیشگیری از خشونت، ساختار و کیفیت رابطه بین پزشک و بیمار است. این رابطه، اگر به‌درستی مدیریت نشود، می‌تواند بستری برای تشدید تنش‌ها باشد. توجه به نحوه تعامل پزشکان با بیماران و خانواده‌های آنان، حمایت‌های روانی و ارتباطی، و درک عمیق از حقوق بیماران، از جمله مسائلی است که می‌تواند از بروز چنین خشونت‌هایی پیشگیری کند. بخش دیگری از ریشه این مشکلات را می‌توان در نظام سلامت جست جو کرد. نبود زیرساخت‌های مناسب ارتباطی و

فرهنگی، عدم آموزش‌های لازم برای پزشکان در نحوه تعامل با بیماران، و بی‌توجهی به حقوق بیماران، و نبود حمایت‌های روانشناختی لازم از بیمار و خانواده او از عواملی هستند که می‌توانند به تشدید این تنش‌ها دامن بزنند.

خشونت علیه کادر درمان؛ بیماران همیشه مقصرند؟ + فیلم

چهار نوع سرمایه و چرایی تغییر نگاه جامعه به پزشکان

وحدانی نیا در مورد دلایل آسیب شناختی تغییر نگاه جامعه به پزشکان به چهار نوع سرمایه‌ای که بوردیو توضیح می‌دهد استناد کرد و گفت: بوردیو، جامعه‌شناس برجسته، سرمایه‌ها را به چهار نوع اصلی تقسیم می‌کند که هر کدام نقشی کلیدی در زندگی اجتماعی و اقتصادی انسان‌ها دارند و در عین حال این انواع سرمایه قابلیت تبدیل به همدیگر را دارند با این توضیح که حاصل جمع این انواع سرمایه برای یک فرد یا حرفه همیشه عدد ثابتی است که یعنی افزایش یکی به معنی کاهش دیگر سرمایه‌ها است. این چهار نوع سرمایه که بوردیو می‌گوید عبارتند از:

۱. سرمایه اقتصادی: شامل پول و منابع مادی که همه با آن آشنا هستند.

۲. سرمایه اجتماعی: اعتماد و روابط اجتماعی که فرد در جامعه دارد و بر اساس آن تعاملات شکل می‌گیرد.

۳. سرمایه فرهنگی: حرمت، احترام و وجهه‌ای که جامعه برای یک فرد یا حرفه قائل است مثلاً از تاریخ کهن طبیب و طبابت در فرهنگ ایرانی محترم بوده است

۴. سرمایه نمادین: قدرت و اختیاراتی که فرد به واسطه جایگاه و نقش خود کسب می‌کند. برای مثال، حق امضای یک پزشک که توانایی تجویز دارو را دارد، نمونه‌ای از سرمایه نمادین است.

در نتیجه از آنجایی که انباشت مجموع این سرمایه‌ها نزد یک فرد یا حرفه نمی‌تواند از حد مشخصی فراتر رود لذا هر تلاشی برای افزایش یکی از این سرمایه‌ها به معنی خرج کردن از خزانه سرمایه‌های دیگر است

در نتیجه از آنجایی که انباشت مجموع این سرمایه‌ها نزد یک فرد یا حرفه نمی‌تواند از حد مشخصی فراتر رود لذا هر تلاشی برای افزایش یکی از این سرمایه‌ها به معنی خرج کردن از خزانه سرمایه‌های دیگر است مثلاً وقتی یک فرد به دنبال جمع کردن سرمایه اقتصادی می‌رود یا ارزش‌های مادی را در رفتار اجتماعی خود ترجیح می‌دهد این بدان معنی است که از ارزش سرمایه فرهنگی یا اجتماعی یا نمادین خود هزینه می‌کند. در موضوع تغییر نگاه جامعه به پزشکان هم ما با چنین روند جامعه شناختی مواجه هستیم یعنی جامعه رفتار صنفی این حرفه را می‌بیند و بر اساس آن او را ارزش گذاری می‌کند. بر همین سیاق، شروع آسیب هم از جایی بود که جریانی رفت به دنبال نظام پرداخت مبتنی بر تعرفه و به تدریج فرهنگ محاسبه گری این نوع نظام پرداخت بر رابطه پزشک و بیمار و کل نظام خدمات درمانی ما حاکم شد و عملاً این رابطه پزشک و بیمار و بیمارستان و بیمار را آلوده نوعی محاسبه گری و به اصطلاح فرهنگ چرتکه بازی کرد بطوری که در یک طرف طبیبان ما را از فرهنگ اصیل طبابت دور کرد و به سمت هزینه کردن سرمایه‌های نمادین و فرهنگی و اجتماعی طبابت برای دستیابی به سرمایه اقتصادی برد و در طرف دیگر اعتماد جامعه به این حرفه و حرمت و احترامی که از گذشته‌های دور، طبیب و طبابت نزد فرهنگ این جامعه داشت کاهش داد. پس اینکه احساس می‌کنیم نگاه جامعه در چند دهه اخیر به پزشکان تغییر کرده است درست است ولی مهم این است که در تفسیر این احساس اشتباه نکنیم و بیراهه نرویم و این و آن را متهم نکنیم بهتر است به جای اینکه مردم را مقصر و بد بخوانیم یا رسانه‌ها را پشت یک توطئه بخوانیم، همین قدر عمیق به ریشه‌های جامعه شناختی مسأله برویم و مساله را در این سطح عمیق واکاوی کنیم البته اگر به دنبال فهم و حل مساله هستیم؟ اگر هم به دنبال هیاهو برای پنهان کردن برخی منافع هستیم که بحث دیگری است.

منبع:مهر

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا